لیلیلیلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر

عکس

  قربونت بشم عروسک من لیلی در راه رفتن به پارک   لیلی ذر پارک به قول لیلی " ووی ووی ووی" این جیگر من فقط دلش میخواست لب استخر توپ بایسته و شیرجه بزنه توش بعد از شیرجه!!! اینجا هم عین لاک پشت خودشو دیده بود و فریاد میزد منه منه منه تکیه بر جای بزرگان!!! چرا گریه نازنین!!! ...
16 آذر 1392

طولانی!!!

دخترم سلام؛ خوبی تمامِ هستی من؟ نازنینم الان که دارم برای تو مینویسم مقابلم به خواب ناز بعدازظهر فرو رفتی. فقط خدا میدونه که تمام آرزوی من تماشای آرامش توئه و بس.   بهارِ من خیلی بزرگ شدی. اینقدر بزرگ که وقتی دیشب بهت گفتم لیلی مامان خستم بیا بخوابیم دستمو کشیدی و با خودت بردی توی اتاق و ازم خواستی بشینم روی زمین بعد یه بالشت برام اوردی و زدی روش و گفتی لالا وقتی دراز کشیدم بلند شدی از اتاق رفتی بیرون و در رو پشت سرت بستی.... این روزها مدام شرمنده توئم. فشار کار زیاد شده. مجبورم مدام بزارمت پیش خاله آرزو. میدونم دلت برای من تنگ میشه اما بزار واقعیت رو بهت بگم. این روزها نگرانیم تو نیستی دلم برای خودم میسوزه که دارم قشنگ ترین لحظا...
11 آذر 1392
1